دختره با دوست پسرش و مادرش اومده دفتر که از دوست پسر قبلی شکایت کند .

هفته دیگه هم نامزدی با دوست پسر جدید بود 

یک نسخه وسیع از روانپزشک معروف شهر هم برای حال بد خودش داشت و راستش دختره ته خیلی چیزها بود 

فکر کردم چطوری می تونه اینقدر زرنگ باشه .یا شاید چقدر بلده یا شاید چطوری این قدر خوشبخت و دوست داشتنی است که طرف با علم به تمام اتفاقات عجیب گذشته می خواهد باهاش ازدواج کند . 

پ ن : قیافه اش معمولی بود 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ دانشجویان تکنولوژی اتاق عمل بیرجند فروشگاه ساز رایگان گلچینهای گوگل Danielle india dates fruits جدیدمارکت دانلود رایگان TM app android Aaron